با پرستاران “رازی” اهواز، در شب یلدای سال کرونا
شب یلدای پرستاران بیمارستان رازی اهواز
ابه گزارش اهواز نوین، با امید و عشق به مردم، دوا و درمان میکنند؛ عرق ریختن با پوشش ایزوله و ماسکی که بر صورت دارند، کار روز و شبشان شده است؛ پرستاران همچنان استوار ایستادهاند.
شیوع کرونا سختی کارشان را چندین برابر کرده است. دوری از خانواده و ترس از در آغوش کشیدن فرزند را تحمل کردهاند؛ پرستاران همه چیز را کنار گذاشتهاند تا نفسی از شماره نیافتد.
به گزارش ایسنا، هر ساله ایرانیان شب یلدا، طولانیترین شب سال را در کنار هم میگذرانند اما امسال به دلیل همهگیری کرونا، همه این برنامهها باید لغو شوند. ۳۰ آذرماه امسال مصادف با زادروز حضرت زینب(س) و روز پرستار، با یلدا همزمان شده است.
بیمارستان رازی اهواز، بیمارستان معین پذیریش بیماران مبتلا به کرونا در اهواز و اولین بیمارستان پذیرنده مبتلایان به کرونا در خوزستان است که با اعمال محدودیتهای جدید حالا تعدادی از بخشهای این بیمارستان رازی از جمله بخش داخلی، خالی از بیمار مبتلا به کرونا شده است و پرستاران امشب سفره یلدای خود را در این بخش چیدهاند.
به مناسبت روز پرستار و شب یلدا، به بیمارستان رازی رفتیم و پای صحبت پرستاران این بیمارستان نشستیم.
به جرم “پرستار بیمارستان رازی” بودن
بهار اسماعیلی پرستار بخش ICU بیمارستان رازی اهواز در مورد کار در بحران میگوید: ابتدای شیوع کرونا برخی روزها شرایط بسیار بد بود. من و همکارانم روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم. روزهای اول شیوع کرونا هیچ امیدی نداشتیم و پس از شیفت، تنها کارمان در منزل گریه کردن بود.
این پرستار میگوید: از وقتی کرونا شیوع پیدا کرد، تنها زندگی میکنم تا خانوادهام را مبتلا نکنم. به دلیل اینکه مادرم دیابتی است، کمتر با او در ارتباط هستیم و سعی میکنم به ندرت خانوادهام را ببینم. روزهای ابتدایی شیوع کرونا حتی نمیتوانستم تماس تصویری با خانوادهام برقرار کنم زیرا هر وقت آنها را میدیدم، گریه میکردم و ترجیح میدادم با آنها تلفنی صحبت کنم.
وی ادامه میدهد: ابتدا ما هم بسیار از کرونا میترسیدیم اما آنچه ما را ناراحت میکرد این بود که وقتی فردی متوجه میشد ما پرسنل بیمارستان رازی هستیم، کاملا از ما دوری میکرد. یک بار برای کاری به یکی از مراکز دولتی رفتم اما زمانی که کارمند آنجا متوجه شد پرستار بیمارستان رازی هستم، رفتار خیلی زشتی داشت و من را از اتاق خارج کرد و با عصبانیت گفت “شما که نیروی پرستار رازی هستید چرا در جامعه حضور پیدا میکنید.” مگر نیروهای بیمارستان رازی باید بمیرند؟ کار این فرد بسیار ناراحتم کرد اما من را از کار دلسرد نکرد.
اسماعیلی میافزاید: ما در بیمارستان رازی کار میکنیم اما مانند دیگر افراد، خانواده و کار داریم.
این پرستار بیان میکند: در تیرماه، شش نفر از حدود ۱۹ پرستار این بخش، به کرونا مبتلا شدند و مجبور شدند مرخصی استعلاجی بگیرند. با توجه به کمبود نیرو، شیفتهای دیگر همکارانم بسیار سنگین و کار آنها خیلی سخت شد. حتی مسئول بخش مجبور شد پا به پای ما کار کند.
وی ادامه میدهد: اکنون تنها آرزوی ما این است که این روزها تمام شود و بتوانیم با خیال راحت کنار خانوادههایمان باشیم.
خاطرههایی که قوت قلب پرستاران میشوند
این پرستار بیان میکند: یک زن حدود ۴۰ ساله با بیماری زمینهای دیابت در بخش داشتیم که اصلا حال خوبی نداشت و منتظر فوت او بودیم. این زن یک فرزند دچار عقبماندگی ذهنی داشت که در طول دوران بیماری نگران فرزندش بود. خوشبختانه با تلاش کادر درمان و لطف خدا این بیمار مرحله سخت را پشت سر گذاشت و برای اینکه خیالش راحت شود با خانوادهاش تماس تصویری برقرار کردیم تا فرزندش را ببیند؛ خوشحالی این زن صحنه بسیار زیبایی بود. وقتی فرزندش را دید، فقط اشک میریخت و با خوشحالی ترخیص شد.
وی می افزاید: این موضوع برای ما، روحیهبخش و قوت قلب بود. همیشه خاطره این بیمار در ذهنم میماند؛ انگیزه خوبی برای ما بود. امیدوارم همه بیماران به زودی بهبود یابند و همه بخشهای کرونا تعطیل شوند.
گاهی فقط دعا میکنیم شیفت تمام شود
وی می گوید: بعضی وقتها شیفتهایمان آنقدر سنگین هستند که فقط دعا میکنیم این شیفت به پایان برسد اما حضور همکاران در کنار هم، قوت قلبی برایمان است.
اسماعیلی بیان میکند: ما هر ساله در شب یلدا کنار خانوادههایمان بودیم اما اکنون هم مانند مناسبتهای گذشته از جمله عید نوروز، از خانواده دور خواهیم بود. از مردم میخواهیم رعایت کنند تا هیچکس را روی این تختها نبینیم و هیچ فردی به این بیماری مبتلا نشود.
کرونا، بغل کردن را هم از ما گرفت
کیانا جانکی سرپرستار بخش ICU ۲ بیمارستان رازی اهواز میگوید: از ابتدای شیوع این بحران همه کادر درمان درگیر بودند و اکثر پرسنل بیمارستان به کرونا مبتلا شدند و حتی خانوادههای برخی از پرسنل نیز درگیر شدند اما همچنان امیدوارانه در حال ارائه خدمت هستند و کم نیاوردهایم.
وی میگوید: تاکنون ۸۰ درصد نیروهای این بخش به کرونا مبتلا شدهاند و خانوادههای آنها هم درگیر شدهاند اما روحیه خود را نباختهاند.
جانکی ادامه میدهد: در پی اعمال محدودیتهای اخیر، تعداد مراجعهکنندگان و مبتلایان کاهش یافته و تقریبا یکسوم مراجعهکنندگان را بستری میکنیم اما همچنان در ICUها درگیر هستیم.
وی عنوان میکند: ابتدای شیوع کرونا بسیار میترسیدم که خانوادهام را آلوده کنم و حدود سه چهار هفته اول به همسر و پسرم گفتم به جای دیگری بروند. با توجه به اینکه پدرم مسن و بیمار است، از آنها کاملا دوری کردم اما بعد تصمیم گرفتیم که با کرونا زندگی کنیم اما پروتکلهای بهداشتی را رعایت کنیم.
سرپرستار بخش ICU ۲ بیمارستان رازی اهواز بیان میکند: اوایل تیرماه مشکوک به کرونا بودم اما ابتدا به خانوادهام چیزی نگفتم و تنها از آنها خواستم که در خانه نمانند. با مثبت شدن نتیجه تست، از ابتلا به کرونا مطمئن شدم؛ همسرم پا به پای من بود اما پسرم را ۲۱ روز ندیدم.
جانکی میگوید: حالا هم با استرس و عذاب وجدان به منزل میروم که مبادا خانوادهام را آلوده کنم. زمانی که کارهای درمانی پدرم را انجام میدادم، هر بار که کاری برایش انجام میدادم، عذاب وجدان داشتم. نگرانی خانوادهام هم چندین برابر شده است.
سرپرستار بخش ICU ۲ بیمارستان رازی اهواز میگوید: در بحران کرونا، خاطرات شیرین بسیار در یاد ما میماند. یکی از بیماران در پی حضور در مراسم، به کرونا مبتلا شده بود و ۱۷ روز به دستگاه وصل بود و همه از بهبود او ناامید بودیم اما به طرز معجزهآسایی بهبود یافت.
وی ادامه میدهد: برگشت سلامتی بیماران، بزرگترین انگیزه برای ما پرستاران است.
جانکی می افزاید: این بیماری روزمرگیهای ساده را از ما گرفت؛ بغل کردن و محبت کردن به یکدیگر را از ما گرفته است. امیدواریم این بیماری از بین برود و بتوانیم مانند قبل در کنار هم باشیم.
بیمار که بدحال میشود، با سیلی صورتمان را سرخ نگه میداریم
سرپرستار بخش ICU ۲ بیمارستان رازی اهواز میگوید: بسیار دوست دارم مراسم شب یلدا را برگزار کنم اما اگر یک سال این مراسم برگزار نشود، اتفاقی نمیافتد و میتوانیم سال دیگر مراسم باشکوهتری برگزار کنیم.
وی ادامه میدهد: اصرار به برگزاری مراسم و دورهمی، خارج از وجدان است. اگر مردم به فکر خود نیستند، به ما فکر کنند که برای سلامتی مردم از همه چیز گذشتهایم. اگر مردم تنها شب یلدا را کنار هم نیستند، ما یک سال است که هیچ برنامهای نداریم.
این پرستار میگوید: برخی اوقات بسیار خسته میشویم، وقتی حال بیماران بد میشود خیلی ناراحت میشویم در واقع، بیشتر خستگی ما روحی است. ما صورتمان را با سیلی سرخ نگه میداریم.
این بخش، آخر خط بیماران است
پگاه خراسانی پرستار بخش ICU جنرال بیمارستان رازی اهواز میگوید: ابتدای شیوع کرونا، زمانی که مردم ما را با این پوشش میدیدند جا می خوردند اما به تدریج اطلاعات مردم بسیار بیشتر شد و پروتکلهای بهداشتی را یاد گرفتند.
وی میافزاید: این بخش، آخر خط بیماران است و به مراقبتهای زیادی نیاز دارند؛ بزرگترین خوشحالی برای ما، ترخیص بیماران با بهبودی است.
خراسانی میگوید: کادر درمان بسیار خسته شدهاند؛ از اسفندماه تاکنون هنوز خانواده خود را ندیدهام. ما در حسرت بغل کردن عزیزانمان هستیم.
پرستار بخش ICU جنرال بیمارستان رازی اهواز ادامه میدهد: از مردم می خواهیم به ما کمک کنند تا این بحران را پشت سر بگذاریم. باید به این فکر کنند که اگر پرسنل درمان دیگر توان نداشته باشند، میخواهند چه کار کنند؟
وی بیان میکند: بسیاری از ما حتی دو سه بار به کرونا مبتلا شدهایم و دیگر توان و انرژی کادر درمان مانند گذشته نیست.
لحظههایی که بعد باورشان نمیکنیم
خراسانی میگوید: لحظه بهبودی یک بیمار برای یک پرستار بسیار لذتبخش است؛ یک بار یکی از بیماران هوشیار شده بود و لوله تنفسی را ناخودآگاه از دهانش خارج آورده بود. این بیمار جثه بسیار بزرگی داشت اما من برای اینتوبه بیمار بسیار عجله داشتم و با تمام قدرت، بیمار را بالا کشیدم و با همکاران عملیات اینتوبه را انجام دادم. پس از پایان عملیات، دچار کمردرد شدم و حتی مچ دستم درد میکرد و بعد متوجه شدم وزن این بیمار ۱۵۰ کلیوگرم بوده است.
وی ادامه میدهد: باورم نمیشد در آن لحظه توانستم چنین کسی را جابهجا کنم. بهبودی این بیمار مرا بسیار خوشحال کرد.
پرستار بخش ICU جنرال بیمارستان رازی اهواز بیان میکند: کار کردن با این پوشش بسیار سخت است و زمانی که مراجعهکنندگان زیاد بودند، شیفتهای سنگینی داشتیم.
خراسانی با بیان اینکه از مردم میخواهیم امسال مراسم شب یلدا را برگزار نکنند، میگوید: بسیاری از افراد فکر میکنند این اتفاق برای آنها رخ نمیدهد در حالی که خطر ابتلا، بیخ گوش آنها است. در صورتی که رعایت نشود، یک هفته تا ۱۰ روز بعد از هر مناسبت، آمار افزایش مییابد و امیدواریم این بار مردم رعایت کنند.
وی می گوید: پرسنل کادر درمان و پرستاری مورد کم لطفی قرار گرفته اند در حالی که نیاز به حمایت دارند.