• 7 مارس 2022
  • دسته‌بندی: تیتر اول
  • کد خبر: 121633304
  • خبرنگار : 2
  • پ

مصاحبه اختصاصی اهواز نوین بمناسبت روز جانباز

گفتگو با حاج محسن طرفی ،رزمنده و جانباز

دوران جنگ وجبهه تماما خاطره است اما بهترین شبهای دوران جبهه، شبهای عملیات و وداع با دوستان بود که…

به گزارش خبرنگار اهوازنوین:برای مقدمه ابتدا خودتون رومعرفی کنید.

اینجانب پاسدار جانباز ۷۰ درصد حاج محسن طرفی، متولد ۱۳۴۳، جهادگر بسیجی دوران ۸سال دفاع مقدس هستم.

درچندسالگی به جبهه اعزام شدید؟

زمانی که جنگ شروع شد ۱۵ ساله بودم؛ تقریبادر۱۶ سالگی و درابتدای آغاز جنگ وارد مناطق مرزی و بعد ها باتوجه به هجوم دشمن بعثی دراکثر مناطق جنگی حضورداشتم.

درکدام قسمت مستقر شدید؟

خوب ما در منطقه ی حمیدیه سکونت داشتیم و علارقم اینکه این شهر دژمستحکمی درقبال دشمن بعثی بود دشمن از مرزتااطراف حمیدیه آمده بود.الحمدالله آنجا دشمن را شکست دادیم وتامنطقه مرزی دشمن رابه عقب راندیم.

+دوستانتان که شهید شدند چه کسانی بودند یادرچه عملیات هایی شرکت کردند؟

در اکثر عملیات ها خیلی ازدوستان وبرادران فارس وعرب زبانم و حتی شهرستانی ها شهید شدند مثل، شهیدمجیدسیلاوی، شهیدحمید به سعید، شهید جاسم طرفی، عبدعبیات.

محور منطقه ای راولی شهدا زیادی داشت مثلا شهید کریم عباسی، شهیدعلی صفانی، ودوستان وجانبازانی احمد قلیوند، ویکی از دوستانم مرحوم جانباز شهاب طرفی که چندسالی پس از گذراندن دوران جانبازی به رحمت خدا پیوست.

درچه عملیات هایی شرکت کردین؟

بنده دراکثرعملیات های پدافندی یاغیر پدافندی حضورداشتم ؛درعملیات بیت المقدس، طریق ألقدس، فتح المبین، والفجر ۸والفجر۱۰،درمنطقه عملیاتی حلبچه، دراکثر عملیاتهاحضورداشتم من به همراه اولین یگانی که تشکیل شد و مسئول عملیات فرماندهی تیب شهید علی هاشمی بود به همراه فرمانده عملیات شهید مجید سیلاوی بنده درکنار این بزرگوار بودم ،همچنین درلشکر قدس وقرارگاه قدس وبعد ازآن قرارگاه نصرت حضور داشتیم .

کجا وچگونه ودرچه عملیات هایی جانبازشدید؟

بنده در منطقه عملیاتی کرخه نور، شهید رجایی ازناحیه چشم دست وپامجروح شدم وبراثر اصابت ترکش خمپاره ودرهمان اوایل جنگ سال۶۰ به درجه جانبازی نائل آمدم. وبعد در دوران نقاهت ودرمان دوباره درمنطقه جنگی حضور پیدا کردم وتاپایان جنگ درآن منطقه حضور داشتم . و در شهریورماه سال۶۰ در عملیاتی بانام شهید رجایی وباهنر درمنطقه کرخه نور بازهم مجروح شدم.

+چه شد که تصمیم گرفتید به جبهه بروید؟

_هم تکلیف و هم جهاد وهمانطور که خداوند میفرماید؟
(ان الجهادباب من ابواب الجنه فتح الله لخاصه اولیائه)

این باعث افتخار من است درحالی که من به دوستان شهیدم غطبه میخورم وحسرت جایگاه شهدارا دارم واقعا خوش به سعادتشان که شهید شدن ومامانده ایم

بهترین خاطره کوتاه ازجبهه بگید؟

دوران جنگ وجبهه تماما خاطره است اما بهترین شبهای دوران جبهه، شبهای عملیات و شب وداع بادوستان بود ؛ همدیگر رادراغوش می‌گرفتیم از همدیگر حلالیت میطلبیدیم وواقعا یک حال وهوای دیگری داشت که انسان واقعا بوی بهشت را حس میکند.

بزرگترین آروزی شما چیست؟

آروزی ما آبادی مملکت است صلح وآرامش بهبودی زندگی مردم میخوام هرچی هست باوجود نظام مقدس وخون پاک شهدا پایداری نظام وأن شاءالله آرامش وآسایش برای همه مردم ایران وهمه اقوام مختلف وأن شاءالله این مملکت پایدار بمونه در سایه اقاامام زمان عج ورهبر معظم انقلاب

برچسب‌ها: